جدول جو
جدول جو

معنی بد دهون - جستجوی لغت در جدول جو

بد دهون
بد دهن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بددهان
تصویر بددهان
کسی که به دیگران دشنام بدهد و ناسزا بگوید، بدزبان، ناسزاگو
فرهنگ فارسی عمید
(بَدْ، دَ)
بدباطن. بداندیش. رجوع به مادۀ بعد شود، نموده شدن. ظاهر شدن:
گر در عیار نقد ترا بر محک زنند
بسیار زر که مس بدر آید بامتحان.
سعدی.
، دخول. (یادداشت مؤلف). به درون آمدن:
دهقان بدرآید و فراوان نگردشان
تیغی بکشد تیز و گلو باز بردشان.
منوچهری (از یادداشت مؤلف).
- از کاربدرآمدن، از عهدۀ آن برآمدن:
مفرمای کاری بدان کارگر
کز آن کار نتواند آمد بدر.
(گرشاسب نامه)
لغت نامه دهخدا
(بَ دَ نْ)
/ بذندون. دهی است از بلاد نغر نزدیک طرطوس. مأمون خلیفۀ عباسی در آنجا مرد و به طرطوس نقل گردید. (مجمل التواریخ و القصص ص 355 و 453 و معجم البلدان ذیل بذندون)
لغت نامه دهخدا
(بَدْ، دَ)
بددهن. رجوع به بددهن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از بد دهان
تصویر بد دهان
فحش دهنده نا سزا گوینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد دهن
تصویر بد دهن
فحش دهنده نا سزا گوینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد دهنی
تصویر بد دهنی
عمل بد دهن فحش ناسزا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد دهنه
تصویر بد دهنه
بد لگام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد دهانی
تصویر بد دهانی
عمل بد دهن فحش ناسزا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد ذهن
تصویر بد ذهن
بد یاد کند ذهن کودن مقابل تند ذهن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
بلا فمٍ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
Inarticulate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
inarticulé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
حیاط
فرهنگ گویش مازندرانی
کسی که دندان نداشته باشد
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
niewyraźny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
不明瞭な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
невнятный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
بے زبان
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
অস্পষ্ট
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
isiyojulikana
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
belirsiz
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
불분명한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
לא ברור
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
不清楚的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
अस्पष्ट
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
tidak jelas
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
พูดไม่ชัด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
onduidelijk
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
unartikuliert
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
inarticulado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
невиразний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
inarticulado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بی دهن
تصویر بی دهن
inarticolato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی